
روانشناسان و عصب شناسان بارها حقایق شگفت انگیزی در مورد مغز انسان کشف می کنند. دانستن برخی از این حقایق می تواند به شما کمک کند تا به اهداف خود برسید. در این مقاله شما را با ۷ حقیقت روانشناختی آشنا می کنیم که شما را شوکه می کند. همچنین توضیح خواهیم داد که دانستن این حقایق چگونه می تواند به شما در قانون جذب کمک کند.
مطالب این مقاله
“قانون جذب” در واقع این باور است که با تفکر و تمرکز بر افکار مثبت و منفی، این تجربیات در زندگی شما اتفاق می افتد.
1. افراد «نابینایی تصادفی» دارند.
«کوری غیر توجهی» یا «نابینایی بدون توجه» پدیدهای است که در آن افراد متوجه تغییرات عمدهای که در بینایی خود صحیح است، نمیشوند. به همین دلیل است که شما همیشه متوجه چیزهای خاصی در مقابل خود نمی شوید. به عنوان مثال، اگر فرض کنید که دیدن چیزی به وضوح نیمه گمشده شما را کاملاً از آن آگاه می کند، اینطور نیست. در واقع، ممکن است در اولین ملاقات حتی متوجه وجود این شخص نشوید.
باید با دقت بیشتری به دنبال نشانه ها باشید و به موقعیت ها و درس هایی که در دنیا وجود دارد توجه کنید. همچنین سعی کنید با دیدی باز به محیط اطراف خود نگاه کنید، زیرا ذهن ما علاوه بر “کوری خواستن” معمولا همه چیز را تنها از یک زاویه می بیند.
مثال بالا تنها یکی از هزاران روشی است که مغز و چشم می توانند ما را فریب دهند. به عنوان مثال، ممکن است ابتدا مردی را در نمایه یک فرد ببینید که در نمایه ایستاده است، اما بعداً فکر کنید که آیا نمایه است یا نمای جلو، و فقط نیمی از صورت فرد در آن است؟ در چنین شرایطی باید دوباره به تصویر نگاه کنید تا به ظاهر اصلی آن پی ببرید.
2. بیشتر تصمیمات شما ناخودآگاه گرفته می شود
ممکن است عادت داشته باشید از لیست های مزایا و معایب برای تصمیم گیری خود استفاده کنید و فکر کنید که این لیست تصمیم نهایی را برای شما خواهد گرفت. فرقی نمی کند تصمیم شما خرید محصول باشد یا راه حلی که بتواند مسیر زندگی شما را تغییر دهد. در واقع، عوامل دخیل در تصمیم گیری ناخودآگاه قوی تر از مواردی مانند لیستی از مزایا و معایب هستند. در واقع، چیزهایی مانند دیدگاه مردم و نفوذ اجتماعی بیش از آنچه فکر می کنید در تصمیم گیری های شما دخیل هستند.
هنگام خرید یک لپ تاپ جدید، تصور می کنید که تصمیم شما بر اساس تحقیقات شما است. فکر می کنید تمام جنبه ها مانند قیمت، گارانتی، کاربری و فضا را در نظر گرفته اید و بر این اساس تصمیم به خرید این لپ تاپ گرفته اید. اما حقیقت این است که بسیاری از تصمیمات نهایی شما مربوط به اتفاقاتی است که در قسمت ناخودآگاه ذهن شما رخ داده است.
به عنوان مثال، ممکن است جملاتی مانند “این لپ تاپ را انتخاب کردم، زیرا آن را در فیلم ها دیده بودم و بسیار خوب به نظر می رسید” شنیده باشید. این جمله در واقع نشانه تاثیر جامعه بر تصمیم شماست. یا چیزی شبیه، “من دوست دارم آخرین گجت ها را داشته باشم، بنابراین می خواهم آخرین نسخه را بخرم، حتی اگر در حال حاضر واقعاً به آن نیازی ندارم.” این جمله نشان دهنده تأثیر شخصیت شما در تصمیم نهایی است.
البته این بدان معنا نیست که گرفتن تصمیمات ناآگاهانه بد یا غیرمنطقی است. این به ذهن ما کمک می کند که گاهی اوقات در پردازش حجم زیادی از داده هایی که روزانه دریافت می کند مشکل دارد. به همین دلیل چیزی به نام «غریزه» در ما متولد شده است و باید هنگام تصمیم گیری از آن استفاده کنیم.
اما در حالی که مهم است که به قلب خود اعتماد کنید، خوب است که ضمیر ناخودآگاه خود را آموزش دهید تا یاد بگیرد که مثبت فکر کند. به عنوان مثال، می توانید محیطی ایجاد کنید که تصمیمات ناخودآگاه مثبت ایجاد کند.
3. سطرهای طولانی سریعتر خوانده می شوند، اما ذهن ترجیح می دهد کوتاه باشند
تحقیقات نشان می دهد که اگر به دنبال خواندن سریع هستید، 100 کاراکتر در هر خط بهینه است. با این حال، مغز انسان ترجیح می دهد خطوط کوتاه تری را بین 45 تا 72 کاراکتر در هر خط بخواند. دانستن این موضوع می تواند هنگام نوشتن نقل قول های الهام بخش، یادداشت ها یا حتی طراحی تابلویی برای نوشتن رویاهای خود مفید باشد.
با نوشتن خطوط کوتاه تر، تجربه روانشناختی مثبت تری خواهید داشت.
4. شما فقط می توانید 3 یا 4 چیز را در یک زمان به خاطر بسپارید
ممکن است فکر کنید که می توانید 10 چیز را همزمان به خاطر بسپارید، اما تحقیقات اخیر در مورد حافظه انسان و نحوه پردازش اطلاعات نشان می دهد که افراد فقط می توانند 3 تا 4 چیز را در یک زمان به خاطر بسپارند.
با دانستن این موضوع در مورد مغز خود، بهتر است وقت خود را صرف به خاطر سپردن ده ها مطلب به طور همزمان نکنید. به عنوان مثال، اگر فهرستی دارید که شامل 10 کاری است که باید در این هفته انجام دهید تا به رویای خود برسید، بهتر است فعلا روی 3 تا 4 مورد از آنها تمرکز کنید.
به همین ترتیب، اگر دفترچه ای دارید که در آن دستاوردهای روزانه و چیزهایی که بابت آنها سپاسگزار هستید را یادداشت می کنید، بهتر است هر روز فقط 3 یا 4 مورد از آنها را وارد کنید و قبل از خواب همان 3 یا 4 مورد را به خاطر بسپارید.
همچنین خوب است بدانید که هر یک از این 3 تا 4 مورد تنها 20 ثانیه در ذهن شما باقی می مانند و پس از آن باید آنها را تکرار کنید و روی آنها تمرکز کنید تا از ذهن شما محو نشوند. در این مورد یک مثال ساده می زنیم.
وقتی کسی به شما شماره تلفن یا آدرس می دهد چه می کنید؟ به طور طبیعی، شما آن را بارها و بارها با خود تکرار می کنید تا زمانی که بتوانید آن را یادداشت کنید. این پاسخ طبیعی مغز به خاطر سپردن چنین چیزهایی است.
بنابراین هنگام آموزش قسمت ناخودآگاه مغز، بسیار مهم است که هر مشکل را برای چند دقیقه با خود تکرار کنید تا واقعاً در ذهن شما بماند.
نمی توانید خوب تصمیم بگیرید؟
نکته جالب دیگری که محققان دریافته اند این است که افراد در انتخاب همزمان بین 3 یا 4 گزینه مشکل دارند. دفعه بعد که به منوی کافی شاپ نگاه می کنید، متوجه شوید که وقتی بیش از 4 نوع چای وجود دارد، انتخاب برای شما دشوارتر خواهد بود.
یعنی زمانی که برای خود هدف تعیین می کنید باید کمتر از 4 هدف را انتخاب کنید. در غیر این صورت، تمرکز و اولویت بندی آنها برای شما بسیار دشوار خواهد بود.
شما می توانید آموزش خود را از اینجا شروع کنید. در این مقاله 7 حقیقت روانشناسی آورده شده است. سعی نکنید همه آنها را یکباره به خاطر بسپارید. بین 3 تا 4 مورد از مواردی که فکر می کنید کاربردی تر هستند را انتخاب کنید و سعی کنید آنها را در ذهن خود اصلاح کنید.
5. وقتی جسمی را تصور می کنید، آن را از بالا و پهلو تصور می کنید
نمایش اشیاء از بالا و پایین همان چیزی است که “چشم انداز متعارف” یا “نمای استاندارد” نامیده می شود. این مشکل اولین بار در دهه 1980 کشف شد و امروزه محققان همچنان تاکید دارند که افراد به طور پیش فرض تصاویر ذهنی را از این طریق ایجاد می کنند.
به عنوان مثال، در این بخش یک آزمون قرار داده ایم که می توانید خودتان آن را امتحان کنید. از دوستتان بخواهید یک فنجان چای بکشد. از هر 10 نفر 9 نفر تصویری مشابه تصویر سمت چپ می کشند. یعنی نگاهشان تقریبا بالاست و به پایین نگاه می کنند. آنها همچنین کمی به سمت راست یا چپ متمایل می شوند.
چند نفر تصویری مانند تصویر سمت راست ایجاد کردند؟ البته تعدادشان خیلی کم بود. شاید پرسیده باشید که چرا اینطور است.
شاید فکر کنید دلیلش این است که همه ما عادت داریم یک لیوان را از نقطه خاصی ببینیم و بنابراین این اولین تصویری است که به ذهنمان می رسد. اما این تحقیق در بسیاری از سایت های دیگر انجام شده و نتیجه مشابهی داشته است. در نتیجه، این زاویه بصری، زاویه استانداردی است که همه انسان ها در آن اشیا را تصور می کنند.
وقتی می خواهید از تکنیک های قانون جذب مانند تجسم خلاق استفاده کنید، احتمالاً محیط کار ایده آل، ملک مورد نظر و شریک رویایی خود را از این منظر تصور خواهید کرد.
با دانستن این موضوع، می توانید آگاهانه ذهن خود را تشویق کنید تا از زوایای دیگر برای ایجاد تنوع موثر در شیوه تجسم خود استفاده کند.
6. خاطرات خود را بازسازی می کنید
عصب شناسان و روانشناسانی که ماهیت حافظه را بررسی می کنند، دریافته اند که خاطرات ما با ویدیوهایی که بارها و بارها مشاهده می کنیم یکسان نیست. آنها در واقع مسیرهای عصبی هستند که هر بار که آنها را صدا می کنیم بازسازی می شوند، بنابراین می توانند هر بار که آنها را صدا می کنیم تغییر کنند.
وقتی روی قانون جذب کار میکنید، این بدان معناست که نیازی به تمرکز روی رویدادهای منفی گذشته نخواهید داشت. شما می توانید به طور منظم نحوه دیدن یک خاطره را تغییر دهید، و لازم نیست یک خاطره را به روشی خاص بپذیرید و معنا و احساسات مرتبط با آن را برای همیشه در جایی در ذهن خود حک کنید.
7. نمی توانید چند کار را انجام دهید
اگر در مورد کاری که قرار است انجام دهید هیجان زده هستید، طبیعی است که بخواهید همه چیز را یکجا به دست آورید. ممکن است چندوظیفه ای یا «چند وظیفه ای» راهی بسیار کارآمد برای انجام کارها به نظر برسد، اما یافته های منتشر شده در مجله Proceedings of the National Academy of Sciences نشان می دهد که هر انسانی، در یک دوره زمانی معین، فقط می تواند یک کار را انجام دهد. بنابراین بهتر است در زمان استفاده از قانون جذب تنها یک جنبه از رویای خود را دنبال کنید. سعی نکنید توجه خود را بین چند چیز تقسیم کنید. حتی مهمتر این است که مطمئن شوید هر بار فقط یک هدف را دنبال میکنید. در غیر این صورت توانایی خود را برای رسیدن به هر هدفی کاهش خواهید داد.
اگر این مقاله برای شما مفید بود، آموزش های زیر نیز ممکن است برای شما مفید باشد:
^^