
توسط راب هاتون، مدرس روانشناسی
این هفته، راب هاتون بینشی در مورد برخی از چالش های به کارگیری روانشناسی در عمل ارائه می دهد و نشان می دهد که روانشناسی نیست. فقط برای نقش هایی که در عنوان “روان” وجود دارد. همچنین متوجه خواهید شد که مخاطبین و شبکههایی که او در طول سالها تجربه ایجاد کرده است، میتواند منجر به پروژههای هیجانانگیز شود.
سال گذشته دو سازمان برای مشاوره و پشتیبانی به من مراجعه کردند. یکی با یک مشاوره دو روزه، شامل کارگاه توسعه حرفه ای در مورد تجزیه و تحلیل رویداد، و دیگری با یک جلسه کوتاه دو ساعته توسعه رهبری در مورد فراشناخت و توسعه مهارت های تصمیم گیری به پایان رسید.
اولین رویکرد از سوی تنها محقق مستقل بریتانیا در مورد نگرانیهای ایمنی بیمار در مراقبتهای تامینشده توسط NHS در انگلستان بود: شعبه بررسی ایمنی مراقبت های بهداشتی (HSIB). من چند سال پیش به طور خلاصه با آنها بر روی یک بررسی تصادف کار کرده بودم و در نتیجه یک کارگاه آموزشی نیم روزه متمرکز بر روش های تحقیق میدانی برای درک جنبه های شناختی عملکرد در زمینه پزشکی برگزار کردم. مطالعه شناخت “در طبیعت” می تواند یک چالش واقعی باشد و به دو ملاحظات کلیدی مرتبط است: 1) شناخت غیر قابل مشاهده است. 2) توصیف دانش برای مردم واقعا سخت است، به ویژه برای پرسنل ماهر/متخصص. این بدان معناست که هنگام بررسی حوادث یا مشکلات مربوط به شناخت (مثلاً حادثه ای که شامل مصرف نادرست دارو است)، محققان نمی توانند مستقیماً مشکلات شناختی را مشاهده کنند و نمی توانند “فقط” از پزشکان مراقبت های بهداشتی در مورد آن بپرسند. . کارگاه آموزشی تحلیل وظایف شناختی (CTA) که من برگزار کردم، برخی از نظریه ها/مدل های اساسی تصمیم گیری و سایر جنبه های عملکرد شناختی را به HSIB ارائه کرد تا آنها بدانند که اهداف روش های CTA چیست. هدف این کارگاه افزودن به جعبه ابزار تحلیل تحقیقی برای درک کار (شناختی) در محیط مراقبت های بهداشتی بود. همچنین برخی از روشهای مصاحبه با تمرکز بر رویدادهای تصمیمگیری حیاتی و همچنین جنبههای عملکرد متخصص در رابطه با کار شناختی را ارائه میکند (یعنی، کارشناسان هنگام قضاوت یا تصمیمگیریهای دشوار چه میکنند؟).
رویکرد دوم از طریق شخصی بود که من را از طریق برخی کارهایی که با برنامه MBA اجرایی دانشگاه باث انجام داده بودم، پیدا کرده بود. معلوم شد که سازمان بهداشت جهانی (WHO) در حال حاضر برنامه توسعه رهبری فوریت های بهداشتی خود را برای مدیران فوریت های بهداشتی خود در سراسر جهان افزایش می دهد. آنها میخواستند جلسهای با تمرکز بر توسعه مهارتهای تصمیمگیری داشته باشند و ما تصمیمگیری منطقی و شهودی، محیطهای تصمیمگیری را با درجات مختلف ساختار، ثبات و پیشبینیپذیری پوشش دادیم. مهمتر از همه، ما به عنوان رهبران و مدیران به راههایی برای آگاهی بیشتر از نقاط قوت و محدودیتهای تصمیمگیری خود و چگونگی بهبود آنها بر اساس یادگیری ساختاریافته از فعالیتهای تجربی مانند پس از بررسی عمل. از آنجایی که بیان و ارزیابی تصمیمگیری (و فعالیتهای شناختی مرتبط) دشوار است، اغلب متوجه میشویم که توسعه و بهبود تصمیمگیری به جای ارائه فعالیتهای یادگیری ساختاریافته و توسعه برای توسعه تصمیمگیری خوب، به شانس واگذار میشود. علاوه بر این، زمانی که تصمیم گیری در گذشته آموزش داده شده است، یادگیری بر اساس نحوه تفکر ما انسان ها است. باید به جای اعتراف تصمیم بگیرید چگونه آنها واقعا تصمیم می گیرندو چرا تصمیم گیری در یک زمینه عملیاتی چالش برانگیز است. جلسات توسعه رهبری بر چگونگی بهبود مهارتهای تصمیمگیری با هدایت تصمیمگیری با فعالیتهای خاص متمرکز است که از یادگیری از تجربه و توسعه عملکرد متخصص و ماهر پشتیبانی میکند.
هر دو تلاش دارای فعالیت های بعدی هستند. من در حال حاضر از HSIB با تحقیقات مداوم در مورد جنبه های تشخیص بیماری های سخت تشخیص داده شده در اورژانس حمایت می کنم و WHO امیدوار است که دامنه برنامه رهبری خود را گسترش دهد تا شامل جلسات بیشتری برای بررسی فرآیندهای تصمیم گیری در شرایط اضطراری بهداشتی و چگونگی بهبود باشد. مهارت های تصمیم گیری رهبر
از نظر روانشناسی شناختی، موضوع مشترکی برای این احتمالات وجود دارد. هر دو در مورد درک ماهیت کار شناختی هستند. یکی از چالشهای کلیدی برای شناسایی و بهرهبرداری از درک کار شناختی، ماهیت دانش ضمنی است. دانش ضمنی دانشی است که افراد باتجربه در نتیجه تجربه خود و رمزگذاری دانش و مهارت دارند تا جایی که دیگر نمی توانند به طور صریح به آن دسترسی داشته باشند – زمانی که شما که در کاری که فقط “انجام می دهید” مهارت دارد. این ممکن است نتیجه یادگیری ضمنی (به عنوان مثال، بری و برودبنت، 1987) یا خودکار بودن (مانند اشنایدر و شیفرین، 1977) باشد.

تصویر: اقتباس شده از AWeith/CCBY4.0
گری کلین (2018) در مورد شناسایی و استفاده از دانش ضمنی در توسعه تخصص و عملکرد ماهر بحث می کند:… تخصص به دانش ضمنی بستگی دارد تا دانش صریح حقایق، قوانین و رویه ها. منظور من از دانش ضمنی، مهارتهای ادراکی مورد نیاز برای ایجاد تمایزات دقیق، تشخیص الگوها، قضاوت درباره آشنایی (و در نتیجه مشاهده ناهنجاریها)، برای استخراج از یک مدل ذهنی غنی از روابط علت و معلولی است. اینها عناصر زیر خط آب نمودار هستند [above]” دانش ضمنی برای درک نحوه انجام کار شناختی حیاتی است. روشهای CTA برای حمایت از استخراج دانش تاکتیکی به عنوان منبعی ارزشمند برای یادگیری فردی و سازمانی طراحی شدهاند.
درباره راب
راب یک مدرس روانشناسی در NTU است. او بیش از 25 سال در تلاقی تحقیقات و کاربردها در زمینه روانشناسی کار شناختی کار کرده است. کار او به بررسی چگونگی بهبود عملکرد شناختی در محل کار در سازمانهای پیچیده فناوری انسانی و پیامدهای طراحی فناوری، یادگیری و فرآیندهای کاری میپردازد. این شامل توسعه و توسعه تئوری، روشها و اندازهگیری کار و فرآیندهای شناختی و دستورالعملهایی برای گنجاندن عوامل انسانی در فرآیند طراحی است. او عضو موسسه مجاز ارگونومی و عوامل انسانی (https://www.ergonomics.org.uk) است.
منابع
بری، دی سی و برودبنت، دی (1987). ترکیبی از فرآیندهای یادگیری صریح و ضمنی در کنترل وظیفه. تحقیقات روانشناسی 49، 7-15. https://doi.org/10.1007/BF00309197
کلاین، جی (2018، 6 نوامبر). باهوش تر شوید: نه نکته برای به دست آوردن تجربه. روانشناسی امروز: دیدن آنچه دیگران نمی بینند. https://www.psychologytoday.com/gb/blog/seeing-what-others-dont/201811/getting-smarter. بازیابی آوریل 2021.
Schneider, W., & Shiffrin, RM (1977). پردازش اطلاعات انسانی کنترل شده و خودکار: I. تشخیص، جستجو و توجه. بررسی روانشناسی، 84(1)، 1.