
توسط زارا کورینگ
این هفته ما خوشحالیم که مقالهای از زارا را به اشتراک میگذاریم که تجربه خود را از آخرین ماژول «عمل حرفهای در روانشناسی» به اشتراک میگذارد، جایی که دانشآموزان در تیمهایی برای مقابله با چالشهای ارائهشده توسط طیف گستردهای از سازمانها با یکدیگر همکاری میکنند. و در پایان سال، آنها تجربه ارائه یافته ها و ایده های خود را به طور مستقیم به سازمان خود در کنفرانس تمرین حرفه ای روانشناسی NTU به دست می آورند. ترجمه تئوری و تحقیقات روانشناسی از صفحات مجلات دانشگاهی به “دنیای واقعی” یک تجارت پیچیده است، بنابراین زارا و همه تیم های دانشجویی ما مجبور بودند از دانش روانشناختی خود و همچنین طیف گسترده ای از مهارت های مهم دیگر استفاده و توسعه دهند. چالش توزیع شده را درک کنید و توصیه های مبتنی بر شواهد ارائه کنید.
نام من زارا است و به تازگی ماژول تمرین حرفه ای را به عنوان بخشی از سال آخر کارشناسی روانشناسی خود تکمیل کرده ام. در ابتدا من اصلاً در مورد این ماژول هیجان زده نبودم! من مجبور بودم برای مخاطبان ارائه کنم، در تیم کار کنم و با سازمان های معروف تعامل داشته باشم – همه چیزهایی که در صورت امکان از آنها اجتناب می کردم. با این حال، با پیشرفت در ماژول، دیدگاه من تغییر کرد و میخواهم تجربهام را در مورد اینکه چگونه این ماژول واقعاً برای من با ارزشتر بوده، به اشتراک بگذارم.
مزایای آکادمیک و دنیای واقعی این ماژول بسیار زیاد بود. این به من درک جامعی از مسائل روانشناختی که ممکن است در محل کار ایجاد شود، داد. با همکاری با متخصصان صنعت و سایر دانشجویانم، این فرصت را داشتم که دانش نظری خود را در مسائل دنیای واقعی به کار ببرم و راه حل های موثری را ایجاد کنم، چیزی که واقعاً در یک محیط دانشگاهی نادر است. این به من اجازه داد تا مهارت های کار گروهی، ارتباطی و حل مسئله ضروری را کسب کنم که در آینده شغلی من ارزشمند خواهد بود.

کار تیمی دلهره آور بود اما با ارزش بود. ایده همکاری با غریبه ها برای ایجاد راه حل هایی برای مشکلات پیچیده محل کار دلهره آور بود. اما وقتی با هم شروع به کار کردیم، متوجه مزایای فراوان کار گروهی شدم. کار با دیگران به من این امکان را داد که دیدگاه های جدیدی به دست بیاورم، ایده ها را به اشتراک بگذارم، و مهارت های ارتباطی و کار گروهی مهمی را ایجاد کنم که در آینده شغلی من ارزشمند خواهد بود. همچنین به من کمک کرد تا در پویایی های گروه حرکت کنم، تضادها را حل کنم و به سمت یک هدف مشترک کار کنم. حتی ممکن است در این راه بخندید و دوستانی پیدا کنید، بنابراین مطمئن شوید که ذهن خود را باز نگه دارید و تا حد امکان از این روند لذت ببرید!
داشتن یک مدرس روانشناسی به عنوان مربی بخش ارزشمند دیگری از تجربه من در این بخش بود. مدرس ما در طول دوره راهنمایی و پشتیبانی شخصی به من ارائه کرد و به من کمک کرد تا مفاهیم پیچیده را هدایت کنم و استراتژیهای مؤثری برای مقابله با مسائل محل کار ایجاد کنم. داشتن یک استاد برای ارائه راهنمایی به طور منظم بسیار مفید بود زیرا آنها دانش و تجربه زیادی در این زمینه دارند. همچنین به ما این امکان را میدهد که احساس «در ارتباط» و مشارکت بیشتری با دوره داشته باشیم، در حالی که نقطه تماس و سخنران دیگری را برای کمک به شما برای پیشرفت بر مبنای شخصیتر جدا از استاد راهنما فراهم میکند. این کمک زیادی به ایجاد اعتماد به نفس من و تیم من در آماده سازی برای کنفرانس کرد.

برای کمک به ما در این آمادگی، چند ارائه تمرینی در کلاس داشتیم و در ابتدا آنها ناجور بودند و آخرین کاری که می خواستم در یک جمعه انجام دهم! اما آنها برای بهبود مهارت های ارائه ما، راهنمایی های شخصی را در یک محیط راحت و حمایتی به ما ارائه کردند. پس از یک یا دو ارائه مردد و نسبتا احمقانه، در واقع تبدیل به یک تجربه نسبتاً سرگرم کننده شد که امکان توسعه تیمی و شخصی را فراهم کرد. تجربه ارائه منظم و به مخاطبان ناآشنا در ایجاد اعتماد به نفس و توسعه توانایی من در انتقال اطلاعات پیچیده به دیگران بسیار ارزشمند بود. مهمتر از آن، آنها ما را برای ارائه کنفرانس نهایی به سازمان تعیین شده ما آماده کردند.
اگرچه این ارائه نهایی چیزی بود که همه ما با هم نگران آن بودیم، اما معلوم شد که تجربه بسیار خوبی بود و هر چه بیشتر تمرین می کردیم و کار بیشتری برای ارائه خود انجام می دادیم، اعصاب ما بیشتر به هیجان تبدیل می شد. در روز کنفرانس، ما آماده بودیم تا همه چیزهایی را که برای کمک به سازمان داشتیم به نمایش بگذاریم و شرکت در کنفرانس در واقع یکی از تجربیات ارزشمند بود. اینکه بتوانم با اطمینان در مقابل گروه زیادی از مردم درباره موضوعی صحبت کنم که سه ماه پیش هیچ اطلاعی از آن نداشتم، دستاوردی بود که همیشه به آن افتخار خواهم کرد. قطعاً به کاهش استرس برای ارائههای آینده هم در دانشگاه و هم در دنیای کار کمک کرد.

“توانایی صحبت کردن با اطمینان در مقابل گروه بزرگی از مردم – در مورد موضوعی که سه ماه پیش از آن اطلاعی نداشتم – دستاوردی بود که همیشه به آن افتخار خواهم کرد.”
یکی از مهمترین مزایای این ماژول برای من یادگیری نیاز به اولویت بندی و مدیریت زمان بود. این به من آموخت که چگونه زمانم را به طور موثر مدیریت کنم، حتی زمانی که روی موضوعی کار می کنم که انتخاب نکردم و (در ابتدا) لذت بخش نبودم. در دنیای واقعی، کارمندان اغلب روی پروژههایی کار میکنند که ممکن است اولویت اصلی آنها نباشد، و دانستن اینکه چگونه زمان را اولویتبندی و مدیریت موثری داشته باشند برای موفقیت بسیار مهم است. اگرچه پروژه تحقیقاتی من در طول فارغ التحصیلی اولویت اصلی من بود، اما متوجه شدم که همه ماژول ها نیاز به توجه و حضور دارند، صرف نظر از اینکه چقدر ممکن است آنها را لذت بخش یا مهم بیابید، بالاخره آنها به دلیلی در محل قرار گرفتند. این ماژول مورد نیاز تعاملات دنیای واقعی را به خوبی منعکس میکند و به من این امکان را میدهد که روش برخوردم با کارهای ناخواسته را تغییر دهم. او حتی مرا وادار کرد تا حد امکان در آنها غرق شوم تا بیشترین تجربه و مهارت را کسب کنم.
در مجموع، با وجود چالش های اولیه، این ماژول یک تجربه مفید و ارزشمند بود. مهارت های مهمی به من آموخت، تجربه عملی به من داد و من را برای خواسته های محل کار آماده کرد. امیدوارم تجربه من برای شما مفید بوده باشد و به شما کمک کند مشتاقانه منتظر بمانید و از این ماژول نهایت استفاده را ببرید! به عنوان فردی که در یک سال ساندویچی شرکت کرده و برای یک شرکت بزرگ کار کرده ام، می توانم بگویم که این ماژول واقعیت های دنیای کار را منعکس می کند و مهارت ها و تجربیات به دست آمده در آینده شغلی من ارزشمند خواهد بود.
